امروز: شنبه - 8 اردیبهشت 1403

لینک کوتاه خبر:

https://sakinehalmasi.ir/?p=3999

عضو و سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس:

فردایی دیگر برای ایران چگونه محقق می شود؟

امروز همگان در تمناي ساختن آينده اي ديگر براي كشور هستند. فردايي كه در آن ايران قدرت برتر علمي، نظامي، اقتصادي و فرهنگي منطقه باشد. در جهان نيز جايگاه برتر داشته باشد.

امروز همگان در تمناي ساختن آينده اي ديگر براي كشور هستند. فردايي كه در آن ايران قدرت برتر علمي، نظامي، اقتصادي و فرهنگي منطقه باشد. در جهان نيز جايگاه برتر داشته باشد. ما براي رسيدن به اين مهم، سال هاست برنامه ريزي هاي مفصل كرده ايم و سند چشم انداز نوشته ايم. اما چرا در بهترين حالت برنامه هاي توسعه كشور كمتر از 30 درصد عملي شده اند؟ چرا وضعيت آرماني ترسيم شده در سندهاي توسعه كمتر محقق شده اند؟ و مهم ترين سوال اينكه جمهوري اسلامي تحت چه شرايطي به فردايي بهتر و آينده آرماني خواهد رسيد؟

در رابطه با سوالات بالا دو نكته اساسي مطرح است؛ اول اينكه سندهاي توسعه تمناهاي متناقضي را طلب مي كنند. از يك سو به دنبال تمدن ايراني- اسلامي هستند و در سوي ديگر از ايده هاي توسعه غربي تبعيت مي كنند. ما در چنين كشاكشي قرار داريم و متوجه نيستيم كه دقيقا براي كدام آينده پژوهش مي كنيم. اين كشاكش منافع موجب شده نه تنها چشم انداز روشني از فردا نداشته باشيم بلكه براي درك جايگاه واقعي فعلي كشور هم دچار مشكل شويم.

كشاكش مذكور، هويت فردي و جمعي جامعه ايران را تحت تاثير قرار داده و ما را به صورت ناخودآگاه دچار نوعي سردرگمي ميان عالم غربي و تمدن اسلامي كرده است. اگر قرار است چشم اندازي واضح و شفاف براي آينده ترسيم شود، لازم است گذشته و تاريخ خود را دريابيم و دركي صحيح نسبت به زمان حال خود داشته باشيم. ضرورت اين امر جايي شفاف مي شود كه بدانيم ما در فضاي انقلاب اسلامي تنفس مي كنيم و براي آينده همين انقلاب اسلامي هم سند چشم انداز مي نويسيم نه براي كشوري غربي و به دور از فضاي ديني.

نكته دوم مورد اهميت بازانديشي در رابطه با جايگاه دقيق آينده پژوهي و چشم اندازنويسي است. بايد براي ايران امروز واضح باشد كه آينده پژوهشي چه جايگاهي براي رساندن كشور به سرمنزل مقصود دارد. زماني كه به فلسفه آينده نگري و به تاريخ برنامه ريزي نگاه كنيم، متوجه نكته ظريفي مي شويم كه اين مدل هاي علمي از ايده هاي اتوپيايي در ادبيات حاصل شده اند. اساسا ايده آرمانشهري نسبت وسيعي با تخيل و توهم دارند. اتوپيانويسي در رنسانس حاصل شد و در شرايطي رشد كرد كه انسان را به ساختن بهشت زميني تشويق مي كرد. بهشتي عاري از درد و رنج كه انسان در آن جاودانه است با شكست ايده آرمانشهري بود كه آينده پژوهي و برنامه ريزي در قالب علم ظاهر شدند تا ضعف هاي آن را جبران كنند.

هرچند برنامه ريزي صورت علمي شده اتوپيانويسي است اما بشدت بايد مراقب باشيم كه در نگارش آينده در دام توهم گرفتار نشويم. به بيان ديگر برنامه ريزي توسعه با واقعيت هاي موجود دست و پنجه نرم مي كند و آينده اي رسم مي كند كه بايد براساس واقعيت هاي حال باشد و نه صرفا ايده آل هاي آينده. مشكل ديگري كه با آن مواجه هستيم، تلقي غلطي است كه از برنامه هاي توسعه و سندهاي چشم انداز داريم. اين اسناد آينده را نمي سازند بلكه صرفا آن را ترسيم مي كنند. سندهاي چشم انداز براي ترسيم نقشه راهي كه آينده را روشن سازد لازم است. اما اينكه صرفا برنامه اي نوشته شود هيچ دليل و الزامي براي محقق شدن آن به وجود نمي آورد بلكه اولا بايد سندهاي توسعه به نحوي نگارش شوند كه براساس واقعيت هاي موجود فعلي كشور باشند و ثانيا همراه با جزئياتي براي چگونگي عملياتي شدن ايده هاي خود باشند. اين امر ضرورت عمل گرايي در ايران امروز را بيان مي كند. ضرورت وجود مديراني كه توانايي بالايي در اجراي برنامه ها و آرمان هاي مدنظر انقلاب اسلامي داشته باشند. مديراني كه علاوه بر تعهد نسبت به آينده انقلاب اسلامي، تخصص، توان و انرژي لازم را براي محقق ساختن فردايي بهتر داشته باشند.

نویسنده: سکینه الماسی

منبع خبر: روزنامه ایران

برچسب ها:

اخبارهای مشابه:

دیدگاه:

{{ reviewsTotal }}{{ options.labels.singularReviewCountLabel }}
{{ reviewsTotal }}{{ options.labels.pluralReviewCountLabel }}
{{ options.labels.newReviewButton }}
{{ userData.canReview.message }}

آخرین مطالب: